گاه به خاطر ِ همه چیز ، هیچ را از دست می دهی
و آنگاه است که می فهمی هیچ ، همه چیزت بود !
و آنگاه است که می فهمی هیچ ، همه چیزت بود !
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر