سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۲

قلب ها صادق ترین اند ....

یادت هست 
آن روز ِ شوم 
روبروی هم
در مترو ایستاده بودیم 
آنگاه که کسی پشت ِ خط 
خبر ِ رفتنش را به تو می داد 
دستم روی قلبت بود 
و لبم به زمزمه 
که مهربان خدایم 
تنها یک بیماری ساده ...
که 
ضربان ِ قلبت ....
نگاهم خیره به نگاهت ماند 
به سختی گفتی 
خدا را شکر 
اما اشک 
دیگر مجالم نداد 


قلب ها صادق ترین اند ...

هیچ نظری موجود نیست:

تو خود درمانی ای درد

می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد  اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ،  بشینی درست رو به روم  ...