یکشنبه، اردیبهشت ۲۴

روز زن

محبوبم 
بی انصافی است 
که در روزهای دلتنگی و بی قراری 
مخاطب نوشته هایم باشی 
و امروز 
که دلم شاد از با تو بودن است هیچ نگویم 
بی انصافی است اگر 
امروز هم بهانه بگیرم ...
بگذار ابتدا تکلیف این نوشته را روشن کنم 
که به چشم شعر نخوانی اش 
می خواهم بگویم که دلم قنج می رود از تبریک ساده ات 
از دیدن پریشانی ات که نمی دانی هدیه چه باشد که زن را شاد کند و غافلگیر 
ضعف می رود دلم وقتی مستاصل می شوی و در آخر ساده و کودکانه
به من پناه می آوری که می دانم که دوست داری غافلگیر شوی اما ... 
بیا با هم خرید کنیم ؛ 
به چه زبانی بگویمت که دیدن همین حال َ ت زنده ام می دارد 
دیدن برق چشمانت و لبخند امروزت که با همیشه فرق می کند 
راضی ام از زن بودن و تو را داشتن 
و این بزرگترین موهبت روزگار است ...
امروز روز من نیست ... هر روز با تو روز من است 
می بینی اینقدر از دلتنگی و پریشانی نوشته ام 
که برای شاد بودن و رضایت 
کلمه کم می آورم 
بیا فارغ از کلمات و واژه ها تنها به رسم دوستت دارم به هم نگاه کنیم ....

هیچ نظری موجود نیست:

تو خود درمانی ای درد

می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد  اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ،  بشینی درست رو به روم  ...