در من زنی است سنتی که با خیال ِ گل گاو زبان ؛ قهوه می نوشد ...
اینکه بی شرمانه دوست بدارمفقیرانه حریص ت باشمجدال ولگرد کارتن خواب کوی تو باشم و شاهزاده ی اسب سوارِ خیابان های اسطوره ...
ارسال یک نظر
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
۱ نظر:
اینکه بی شرمانه دوست بدارم
فقیرانه حریص ت باشم
جدال ولگرد کارتن خواب کوی تو باشم و شاهزاده ی اسب سوارِ خیابان های اسطوره
...
ارسال یک نظر