در من زنی است سنتی که با خیال ِ گل گاو زبان ؛ قهوه می نوشد ...
به چه می خندی؟به نگاه م به دور دستها؟
ارسال یک نظر
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
۱ نظر:
به چه می خندی؟
به نگاه م به دور دستها؟
ارسال یک نظر