پیچیدگی کلامت
پیچ های مغزم را می تکاند
گیرم که نفهمم
تو که می دانی؟!
پیچ های مغزم را می تکاند
گیرم که نفهمم
تو که می دانی؟!
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر