پنجشنبه، مرداد ۱۹

زنی تنها مانده بود

زنی تنها مانده بود
تخت خواب
تنهایی
سرما
در قلب شادی نیست 
شادی سابق با آب یخ شسته شده
عشق بود
شاید هم نه
شاید فقط خیال و توهم
اما ناگهان نیمه شب در خون نبض می زند
شاید بیاید
شاید بیاید؟
مگر تنهایی زخم می زند؟
از کجا می توان نیرو گرفت - قوی تر بود
زنی تنها مانده بود 
بگوید که گناهش چه بوده است ؟


الگا کاتیشکووا

هیچ نظری موجود نیست:

تو خود درمانی ای درد

می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد  اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ،  بشینی درست رو به روم  ...