باران بی صدا
بید آرام
کبوترها بی تفاوت
نفس
حبس
پیرمرد کارتن خواب است ...
بید آرام
کبوترها بی تفاوت
نفس
حبس
پیرمرد کارتن خواب است ...
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر