دوشنبه، مهر ۲۴

اما چای بخوریم

این روزها را ترجیح می دهم جوراب بافتنی بپوشم ... موهایم را پریشان کنم ... یک گوشه ی دنج و گرم برای پاییزم پیدا کنم که به پنجره هم نزدیک باشد ؛ بعضی روزها آفتاب کم جانی هم رویم بیفتد و چند کتاب مورد علاقه ام را دورم بچینم و سلکشن آهنگهای بی کلام و شاید هم باکلام اما آرام ، یک پتوی سبک هم می خواهم ، بعد همانجا کز کنم و حرف نزنیم ... 

هیچ نظری موجود نیست:

تو خود درمانی ای درد

می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد  اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ،  بشینی درست رو به روم  ...