در من زنی است سنتی که با خیال ِ گل گاو زبان ؛ قهوه می نوشد ...
+1
ارسال یک نظر
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
۱ نظر:
+1
ارسال یک نظر