نیستی رفیق
باید غم گلویمان را بگیرد و ضجه بزنیم تا چشممان به قدومت بیفتد
هان؟
رفیق جان
باز هم ساکتی؟
نکند ....
باید غم گلویمان را بگیرد و ضجه بزنیم تا چشممان به قدومت بیفتد
هان؟
رفیق جان
باز هم ساکتی؟
نکند ....
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
۱۰ نظر:
ای کاش واقعا همچین رفیقی باشه
همچین رفیقی زود می ره
همیشه خارج از دسترس
هرکی میره ما رفیق خودمون میدونیمش.نمیدونم ما که میریم چرا کسی مارو رفیق خودش نمیدونه ...
رفیق اگه رفیق باشه هیچ وقت از دل نمی ره
شاید خودش هیچ وقت نامه ها و دلتنگی های پنهانی رو نبینه اما همیشه رفیق می مونه
اگر نبینه که حرجی نیست.
ولی اگر ازش پنهون کنن...
دل وقتی آرومه یعنی رفیقت حواسش بهت هست
بگذار هرکاری می خواهند بکنند
پس بی رفیقان مثل ما حسابشون با کرام الکاتبین ِ
یا رفیق من لا رفیق له
خودت رفیق باش ...
الرفیق اقرب من حبل الورید
هااا همین
ارسال یک نظر