سه‌شنبه، مرداد ۳

روح الحياة

کلمه ای آفریده شد و از آن کلمه، نوری درخشید و آن نور، نور یک دختر بود ...
.
.
.

روحُ الحياة ، فلو لا لطفُ عنصرها /  لم تأتلف بيننا الأرواحُ و الصورُ*

(روح زندگى، كه اگر لطافت عنصرش نبود ارواح و صورت ها به هم نمى پيوست.)
.
.
.
مثل یک ابر رها پاره ای از ماه بدوش ...


 تو دستم بگیر



*قسمتی از شعر مرحوم آیت الله آسید محمد جمال هاشمی 

هیچ نظری موجود نیست:

تو خود درمانی ای درد

می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد  اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ،  بشینی درست رو به روم  ...