دیوانه می شوم
به پاییز
حتی اگر تابستان باشد
دور بمان
که تاب نداری ...
به پاییز
حتی اگر تابستان باشد
دور بمان
که تاب نداری ...
آفرودیته
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
۱ نظر:
بر دوش کشیده ام زجر تمامی آدمیت را
مترسانم
هواری نیست
به مهمانی دیوانگی هایت آمده ام
جرعه ای آب بیاور تا گل های شاهپسند را گلویی تازه کنم
د
ارسال یک نظر