هیــــــس
صدایش را در نیاور
گل ارکیده ای که افتاده بود
لای کتاب
بایگانی کردم
کنار عکس تو ...
صدایش را در نیاور
گل ارکیده ای که افتاده بود
لای کتاب
بایگانی کردم
کنار عکس تو ...
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر