جمعه، تیر ۱۶

باران

می گفتند 
باران 
و تنها او می دانست که
 بی آن 
چراها (چه را ها) که به میان نیامد


آفرودیته

هیچ نظری موجود نیست:

تو خود درمانی ای درد

می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد  اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ،  بشینی درست رو به روم  ...