تو به ماه می نگری
من به خودم می گیرم
تو از او می گذری
من ز جنون می میرم
من به خودم می گیرم
تو از او می گذری
من ز جنون می میرم
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر