حرف نیست
حجم است
آن که سنگینی می کند روی سینه
واژه نیست
بغض است
آن چه می بندد راه نفس را
کاش گریزی بود ...
حجم است
آن که سنگینی می کند روی سینه
واژه نیست
بغض است
آن چه می بندد راه نفس را
کاش گریزی بود ...
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر