دوشنبه، شهریور ۲۰

این مستی توامان

دلش که تنگ می شود 
نفحه ای از عشق به مشامت می رساند 
و تا به خود آیی 
رفته است 
تو می مانی و یک عمر نشئگی
و خماری همیشگی 

هیچ نظری موجود نیست:

تو خود درمانی ای درد

می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد  اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ،  بشینی درست رو به روم  ...