خدا را چه دیدی
شاید آرامشــمان
ماندنی شد
شاید مقصود از طوفان
همین گرد و خاک ِ روی میز بود ...
شاید آرامشــمان
ماندنی شد
شاید مقصود از طوفان
همین گرد و خاک ِ روی میز بود ...
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر