شنبه، مرداد ۲۱

چله نشين غم توام

هرچقدر دلت سوخته باشد هزار سال هم بگذرد و همه يادشان برود زخمت خوب مي شود ولي جايش نه... مثل رد سوختگي  ، مثل يك داغ ، تيره تر است ، تازه اگر درست درمانش كرده باشي و گوشت اضافي نياورده باشد؛ همه اينا به عميق و سطحي بودن داغ و جنس پوست و خوش گوشتي تو هم بستگي دارد . ولي هربار كه چشمت به جايش بيفتد داغ دلت تازه خواهد شد. دوست داري يادت نرود ولي هرچقدر هم كه نخواهي، بهش فكر نكني، ولي با توست، شايد جايش را ليزر كني كه چشمت به ردش هم نيفتد ولي هنوز تكنولوژي آنقدرها هم موفق نبوده و اگر هم هست هزينه گزافي بايد پرداخت كه هركس نمي تواند. بعد يكسر به بيمارستان سوانح سوختگي كه بزني داغت يادت مي رود، و زخمت را پنهان مي كني، بس كه زخم ها و داغ هاي عميق تري هست و آدمهاي داغ ديده و صبورتر از تو ....دلم سوخته و عمقش هم براي ظرفيت كمم زياد است ...

اما آن كدامين داغ است كه بعد از ١٣٨٧ سال هنوز تازه است؟ 

هیچ نظری موجود نیست:

تو خود درمانی ای درد

می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد  اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ،  بشینی درست رو به روم  ...