تو
نگاهت شعر بود
چشمت آهنگ
حق داشتی که نمانی
من
هنوز هم
از شاپرک ها می ترسم
نگاهت شعر بود
چشمت آهنگ
حق داشتی که نمانی
من
هنوز هم
از شاپرک ها می ترسم
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر