هیچ کس خبردار نخواهد شد
زنی
در همیشه ی پاییز
دانه دانه ی برف را
از جوانه های ارکیده جدا می کرد
آن زن
جا مانده بود
زنی
در همیشه ی پاییز
دانه دانه ی برف را
از جوانه های ارکیده جدا می کرد
آن زن
جا مانده بود
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر