خیلی چیزها هست که الان باورت نمی شود
مثل من
که باورم نمی شد
که این بار به دیدنت هم نیایم
مثل امروز
که آنقدر دیرم شده بود
که آسمان را ندیدم
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر