گفتی حیات در دستان زنی است که از گل پرنده می سازد
و فاتحانه
به دست های مشت شده ام نگریستی
نگفتمت
که حیات در نفس اویی بود که پرنده را جان می داد
مشت هایم بازند
و فاتحانه
به دست های مشت شده ام نگریستی
نگفتمت
که حیات در نفس اویی بود که پرنده را جان می داد
مشت هایم بازند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر