دوشنبه، مرداد ۲

هوای تو

می رفتیم لانجین ، مثل همان روز ، مثل قدیم که لانجین نبود، روبروی هم می نشستیم ، من باز کراکف می خواهم چون خیلی وقت است آشغال نخوردم و تو دسر نوتلا  ، سین می گوید گربه هم گربه های وطن و الان عجیب موافقم :)) 
می گفتم الف دیدی مرداد آمد؟ باورت می شود. چقدر آرام، چقدر باوقار ، مثل تو که روبرویم نشستی ...
 به حرف هایم می خندیدی و مثل همیشه می گفتی تو خلی ولی با من موافق بودی به روی خودت نمی آوردی ، تو هم باورت نمی شد ، چقدر زود مرداد شد ... 
ولی نه تو مرداد نیستی تو همان آخرین روز شهریوری که هر چقدر هم از دوری بگذرد دلم برای دیدن هرروزه ات پر می کشد. 

هیچ نظری موجود نیست:

تو خود درمانی ای درد

می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد  اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ،  بشینی درست رو به روم  ...