سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۲

روزی که رفتی ...


تو

روی ِ شانه های زمین 
من 
کمر به بار ِ زمین 
هر دو 
می رفتیم
و هیچ کس 
پشت سر ِ ما آبی نریخت ...

هیچ نظری موجود نیست:

تو خود درمانی ای درد

می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد  اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ،  بشینی درست رو به روم  ...