روزی از شعرهایم
“تو” می سازم
در دفترم می نشانمت
در کیفم
در دستم
در آغوشم
همه جا
جایت خواهم داد
روزی
از شعرهایم
تو را
بدنیا می آورم ...
می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ، بشینی درست رو به روم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر