پنجشنبه، فروردین ۱۰

که نیستی ...

قلم که بر کاغذ می گذارم 

واژه ها 

مثل ِ کودکان ِ مادر مرده 

سرگردان و پریشان 

به سر و روی خود می زنند 


که نیستی ...

هیچ نظری موجود نیست:

تو خود درمانی ای درد

می دونی ! خیلی وقتا هست که دیگه از نوشتن هم کاری برنمیاد  اون وقته که باید از رویاها و قصه ها بیای بیرون ،  بشینی درست رو به روم  ...